اولین زنی که وارد بهشت می شود
اولین زنی که وارد بهشت می شود
پیامبر اکرم به حضرت زهرا (س) فرمودند که تو دومین نفری هستی که به بهشت وارد میشوی
زهرا گفتند : اولین نفر کیست ؟
پیامبر گفتند : اولین نفر یک زن دیگر است که در محل دیگری زندگی میکند .
حضرت زهرا در جستجوی آن زن رفت تا ببیند که چه شخصی انقدر مقام دارد که جلوتر از او به بهشت می رود
رفت به در منزل آن زن و دق الباب کرد
زن گفت کیستی ؟
گفت من زهرا فرزند پیامبرم
زن گفت : یا زهرا قدمتان بروی چشم با عرض معذرت من از همسرم اجازه ندارم که شخصی را به منزل راه بدهم
زهرا گفت : پس خدا نگه دارت باشد من میروم و فردا می آیم
شب شد همسر آن زن آمد و زن برایش تعریف کرد که حضرت زهرا آمده بود درب منزل و من او را راه ندادم
شوهر گفت : این چه کاری بود که کردی اگر بار دیگر آمدند حتما به ایشان احترام بگذار
فردا صبح زهرا با امام حسن آمد و زن مجددا زهرا را راه نداد و گفت : یا زهرا من برای آمدن شما از همسرم اجازه گرفتم ولی اجازه امام حسن را نگرفتم
زهرا رفت و شب مجددا زن به شوهرش ماجرا راگفت و شوهر به او گفت امام حسن را هم راه بده
روز بعد زهرا با حسن و حسین آمد و. زن مانند روز قبل آنها را راه نداد و همسرش شب به او اجازه ورود امام حسین را هم داد و هرشخصی را که با خود آورد راهش بده
روز بعد زن حضرت زهرا را راه داد و حضرت دیدند که یک خانه معمولی دارد و یک مقدار آب گرم و نان خشکی در گو شه ای بود حضرت فرمودند که اینها چیست ؟
زن گفت شوهرم در صحرا در زیر افتاب غذا میخورد و من به تبعیت از او میخواهم اینچنین باشم
زهرا پیش پیامبر برگشت و گفت : ای پدر من که موضوع خاصی از این زن مشاهده نکردم چرا او اولین نفری است که وارد بهشت میشود ؟
پیامبر گفت : او چون تابعیت از همسرش دارد خداوند به او اجازه می دهد که افسار ناقه ترا بدست بگیرد و ترا داخل بهشت کند و چون افسار به دست دارد زودتر از تو وارد بهشت می شود وگرنه که هیچکس بجز تو در نزد خداوند اینقدر عزیز نیست
پیامبر اکرم به حضرت زهرا (س) فرمودند که تو دومین نفری هستی که به بهشت وارد میشوی
زهرا گفتند : اولین نفر کیست ؟
پیامبر گفتند : اولین نفر یک زن دیگر است که در محل دیگری زندگی میکند .
حضرت زهرا در جستجوی آن زن رفت تا ببیند که چه شخصی انقدر مقام دارد که جلوتر از او به بهشت می رود
رفت به در منزل آن زن و دق الباب کرد
زن گفت کیستی ؟
گفت من زهرا فرزند پیامبرم
زن گفت : یا زهرا قدمتان بروی چشم با عرض معذرت من از همسرم اجازه ندارم که شخصی را به منزل راه بدهم
زهرا گفت : پس خدا نگه دارت باشد من میروم و فردا می آیم
شب شد همسر آن زن آمد و زن برایش تعریف کرد که حضرت زهرا آمده بود درب منزل و من او را راه ندادم
شوهر گفت : این چه کاری بود که کردی اگر بار دیگر آمدند حتما به ایشان احترام بگذار
فردا صبح زهرا با امام حسن آمد و زن مجددا زهرا را راه نداد و گفت : یا زهرا من برای آمدن شما از همسرم اجازه گرفتم ولی اجازه امام حسن را نگرفتم
زهرا رفت و شب مجددا زن به شوهرش ماجرا راگفت و شوهر به او گفت امام حسن را هم راه بده
روز بعد زهرا با حسن و حسین آمد و. زن مانند روز قبل آنها را راه نداد و همسرش شب به او اجازه ورود امام حسین را هم داد و هرشخصی را که با خود آورد راهش بده
روز بعد زن حضرت زهرا را راه داد و حضرت دیدند که یک خانه معمولی دارد و یک مقدار آب گرم و نان خشکی در گو شه ای بود حضرت فرمودند که اینها چیست ؟
زن گفت شوهرم در صحرا در زیر افتاب غذا میخورد و من به تبعیت از او میخواهم اینچنین باشم
زهرا پیش پیامبر برگشت و گفت : ای پدر من که موضوع خاصی از این زن مشاهده نکردم چرا او اولین نفری است که وارد بهشت میشود ؟
پیامبر گفت : او چون تابعیت از همسرش دارد خداوند به او اجازه می دهد که افسار ناقه ترا بدست بگیرد و ترا داخل بهشت کند و چون افسار به دست دارد زودتر از تو وارد بهشت می شود وگرنه که هیچکس بجز تو در نزد خداوند اینقدر عزیز نیست